شکوه را به ایران بازگردانیم

عبارت “شکوه را دوباره به ایران بازگردانیم” جمله‌ای پرمعنا، الهام‌بخش و ملی‌گرایانه است؛ پیامی که شاهزاده رضا پهلوی سال‌هاست در سخنان خود در رسانه‌های مختلف بر آن تأکید می‌کنند. این مفهوم اکنون در عرصه سیاست بین‌الملل نیز بازتاب یافته است.

نوید محمدزاده

6/23/20251 min read

عبارت “شکوه را دوباره به ایران بازگردانیم” جمله‌ای پرمعنا، الهام‌بخش و ملی‌گرایانه است؛ پیامی که شاهزاده رضا پهلوی سال‌هاست در سخنان خود در رسانه‌های مختلف بر آن تأکید می‌کنند. این مفهوم اکنون در عرصه سیاست بین‌الملل نیز بازتاب یافته است.

نمونه بارز این بازتاب، روز یکشنبه ۱ تیر بود که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا که همواره از شعار “شکوه و بزرگی را دوباره به آمریکا بازگردانیم” (Make America Great Again) استفاده می‌کرد، با الهام از همان مفهوم، در یکی از پست‌های امروز خود نوشت: Make Iran Great Again (MIGA)؛ یعنی شکوه و عظمت را دوباره به ایران بازگردانیم.

درک عمیق این جمله برای کسانی روشن‌تر است که تجربه زندگی در کشورهای آزاد و دموکراتیک را دارند. میلیون‌ها ایرانی که به خاطر خفقان حکومت به‌ ناچار کشور را ترک کرده‌اند، امروز در سراسر جهان زندگی می‌کنند و از نزدیک شاهد تفاوت‌های بنیادی میان ایران و جوامعی هستند که در آنها شایسته‌سالاری، آزادی، عدالت و پیشرفت وجود دارد. آنها استعدادهای شگفت‌انگیز ایرانیان را دیده‌اند که در محیطی آزاد و با حداقل امکانات، به بالاترین سطوح موفقیت رسیده‌اند. همین تجربه‌ها به آنها نشان داده است که شکوه و عظمت ایران کاملاً دست‌یافتنی‌ست، اگر فقط حکومت سالمی بر سر کار باشد.

اما در سوی دیگر، در ۴۶ سال گذشته، حکومتی بر ایران حاکم بوده که نه‌تنها هیچ گامی در جهت پیشرفت برنداشته، بلکه با فساد ساختاری، سرکوب سیستماتیک، خفقان فرهنگی، و حذف شایستگان، کشور را عملاً ویران کرده است.

بسیاری از هموطنان داخل کشور که در این سال‌ها زیر فشار اقتصادی، اجتماعی، و روانی زندگی کرده‌اند، به‌ مرور زمان احساس عزت‌ نفس، غرور ملی، امید به آینده، و شادی را از دست داده‌اند. فقر و بی‌عدالتی چنان عادی شده که دیگر بسیاری از مردم حتی تصور ایرانی آباد و آزاد را هم نمی‌توانند در ذهن خود ترسیم کنند.

در حالی که ایران سرزمینی‌ست با منابع طبیعی عظیم نفت، گاز، معادن، خاک حاصلخیز، آب‌های استراتژیک، موقعیت ژئوپلیتیک بی‌نظیر و تمدنی چند هزار ساله، مردمانش سال‌هاست با فقر و خفت تحمیلی زندگی می‌کنند. این احساس حقارت ملی، یکی از بزرگترین زخم‌هایی‌ست که این حکومت به ملت ایران وارد کرده است تا جایی که حتی ایرانیان خارج کشور نیز این درد را با تمام وجود حس می‌کنند.

ایران می‌تواند از ظرفیت‌های گسترده‌ای در گردشگری، کشاورزی، فناوری، انرژی، تجارت منطقه‌ای و به‌ ویژه از نیروی انسانی خلاق و شریف خود بهره ببرد. تنها مانع این شکوه، ساختار فاسد و ایدئولوژیک حاکم است که کشور را گروگان گرفته است.

نگاهی به کشورهای دیگر، به‌ ویژه در حاشیه خلیج فارس، که تا پیش از انقلاب جایگاهی نداشتند، اما امروز جزو پیشرفته‌ترین و ثروتمندترین کشورهای جهان هستند، نشان می‌دهد که مشکل اصلی، نبود منابع نیست؛ بلکه سوء مدیریت، تمامیت‌خواهی و فساد حکومتی‌ست. کشورهایی که زمانی آرزوی داشتن یک‌دهم منابع ایران را داشتند، امروز با جذب سرمایه‌گذاری، توسعه زیرساخت، گردشگری و فناوری، زندگی باکیفیتی برای مردمان خود ساخته‌اند، در حالی‌که ایران با این همه ظرفیت، روز به‌ روز فقیرتر، منزوی‌تر و ویران‌تر شده است.

هم‌میهنان عزیز، بیایید واقعیت را ببینیم: ایران ما نیاز به بازسازی دارد، اما نه فقط از نظر ساختمان‌ها یا زیرساخت‌ها، بلکه از نظر روان جمعی، امید، عزت، و جایگاه جهانی. بازگرداندن شکوه به ایران، کاری‌ست ممکن و در دسترس، اگر حکومتی دموکراتیک، سکولار، و مردم‌محور بر سر کار آید؛ حکومتی که در آن دین از سیاست جدا باشد، آزادی برای همگان تضمین شود، و شایستگان بدون وابستگی ایدئولوژیک در رأس امور قرار گیرند. چنین ایرانی، نه رویا، بلکه واقعی‌ترین آینده ممکن ماست.

با برچیده شدن این رژیم، زندگی بهتر، سلامت عمومی، آموزش باکیفیت، امنیت شغلی، درآمد کافی، امکان سفر، مشارکت آزاد در سیاست، انتخابات سالم، عدالت اجتماعی و احساس افتخار از ایرانی بودن، دوباره زنده خواهد شد. هیچیک از این آرزوها دست‌نیافتنی نیستند. همه اینها در گرو خواست جمعی و اراده ملی ماست.

هموطنان، این یک لحظه تاریخی‌ست. بی‌تفاوتی امروز، آینده‌ای پُر از حسرت به همراه خواهد داشت. همانطور که شاهزاده بارها گفته‌ است، اکنون زمان آن رسیده است که دست در دست هم، با اعتماد به نفس و اتحاد، شکوه را به ایران بازگردانیم. ما می‌توانیم، و بدون تردید، خواهیم توانست.

آینده‌ای آزاد، باشکوه و پرافتخار در انتظار ماست. آینده‌ای که در آن از ایرانی بودن لذت خواهیم برد، نه شرم.